۲۳۴ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۱۶ - ایضا له

ای ضمیر تو غیب را جاسوس
وی تو مسعود و دشمنت منحوس

مدّتی رفت تا مرا کرمت
نه ز مطعوم داد و نه ملبوس

کرده یی حبس رسم من بی جرم
وین هم از بخت و طالع معکوس

چیست موجب که از میان رسوم
رسم من گشت ناگهان مطموس

مکن ایخواجه رسم من بفرست
مشکن بیش از این مرا ناموس

ور گناهی حوالت است به من
غلّه مطلق کن و مرا محبوس
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۵ - وله ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۷ - ایضا له
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.