هوش مصنوعی: شاعر در این متن از آرزوها و خواسته‌های متضاد و نامتعارف خود سخن می‌گوید. او چیزهایی را طلب می‌کند که معمولاً مطلوب نیستند، مانند شاخ بی‌برگ و بار، دست و پای شکسته، خار از گلزار، و علف برای مرکب آتشین. این تضادها نشان‌دهنده‌ی نارضایتی عمیق یا طنز تلخ شاعر است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از طنز و کنایه‌های ظریف نیاز به تجربه‌ی بیشتری در خوانش متون ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۵۴ - ایضا له

من بی برگ از تو این یک بار
شاخ بی برگ و بار می خواهم

خرد و در هم شکسته بی سببی
دست و پایی هزار می خواهم

زان درختی که در زمستانها
میوه آرد ببار می خواهم

میوۀ آن درخت نار بود
دان که من خود چه نار می خواهم

تا از این لفظ فهم آن نکنی
کز تو دار چنار می خواهم

تخت مرّیخ شاه می جویم
اسب آتش سوار می خواهم

وین هم از غایت خریّ منست
که ز گلزار خار می خواهم

مرکب تند و تیز آتش را
علفی خوشگوار می خواهم

در سرای من ارچه هست عزیز
صلتی سخت خوار می خواهم

تر و خشک آنچه هست در همه حال
خالی از انتظار می خواهم
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۳ - وله فی التّوبیخ
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۵ - ایضاً له
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.