هوش مصنوعی: این متن یک شعر کلاسیک فارسی است که در آن شاعر به ستایش صاحب عادل و بخشنده‌ای به نام شهاب ملک و دین می‌پردازد. شاعر از فضایل و بخشش‌های او تمجید کرده و با بیان فقر و نیاز خود، امیدوار است که مورد لطف او قرار گیرد. همچنین، شاعر تحفه‌ای نمادین تقدیم می‌کند و از وزیر راستین و عادل درخواست کمک می‌نماید.
رده سنی: 16+ این متن به دلیل استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک فارسی و مفاهیم عمیق ادبی، برای مخاطبانی مناسب است که با ادبیات کهن آشنایی نسبی دارند و توانایی درک استعاره‌ها و تشبیهات پیچیده را دارند.

شمارهٔ ۲۶۰ - ایضاله

صاحب عادل شهاب ملک و دین
ای درونت مهبط روح الامین

تابرآوردی سر از جیب سخا
بحر می دزدد کف اندر آستین

بر امید آن که تا بخشی مرا
جبّه و دستار واسب و طوق و زین

تحفه یی آورده ام نزدیک تو
کاندر آن حیران شود نقّاش چین

بیت چندی نیز بر هم بسته ام
هر یک اندر شیوة خود به گزین

شعر بشنیدی و تحفه بستدی
خود همین بود و همین بود و همین

نی یکی از راه انصاف اندر آی
چون تویی شه را وزیر راستین

تو وزیری در خراسان و عراق
صیت تو بگذشته از چرخ برین

من گدایی ژاژ خایی بی نوا
گه فضایل خوان و گاهی ره نشین

من ز سیم تو ندیدم یک پشیز
تو ز من داری متاعی بس ثمین

این فضیلت منعکس اولیترست
خود بچشم عقل و دانش باز ببن

بر زمین دیدم که بارید از فلک
بر فلک هرگز نبارید از زمین

نقد کن باری بهای تحفه ام
گر نفرمایی عطایی بافرین
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۹ - ایضا له
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۱ - این قطعه در مدح صدر جمال الدّین گوید و او را وسیلت بخدمت شمس الدّین خوارزمی کند
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.