هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر با زبانی نمادین و احساسی، از ضعف و نیاز خود به حمایت و مهربانی سخن می‌گوید. او از مخاطب می‌خواهد که با وجود قدرت و توانایی‌اش، به افراد ضعیف و نیازمند رحم کند و از خشونت و سخت‌گیری بپرهیزد. شاعر همچنین بر حق خدمت و احترام به بزرگان تأکید می‌کند.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و اجتماعی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت می‌شود.

شمارهٔ ۲۷۱ - وله ایضا

ما نه مردان سرپنحه و بازوی توایم
کارما با جدل و قوّت بازو مفکن

ما به پشتیّ چو تو صدر همی سینه کنیم
این چنین لاغریان را تو ز پهلو مفکن

با روی شهر سلامت زرضای تو کنند
وقت خوفست عمارت کن و بارو مفکن

هر چه با سگ بتوان کرد بکن با من لیک
شیر مردا! گنه گرگ بر آهو مفکن

جرّه بازان همه از بیم تو پر می فکنند
تو همای کرمی صعوه و تیهو مفکن

دم بدم لاف هوای تو زنم همچون نای
پس چو چنگم زعنا در پس زانو مفکن

هم حق خدمت و هم حرمت پیریست مرا
این همه حرمت و حق خیره بیکسومفکن

گرهی کان به سه سالت شود از ابرو باز
بدو چشمت که بیک لحظه برابرو مفکن
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۰ - ایضاً له
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۲ - وله ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.