هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق نافرجام و ناامیدی خود سخن میگوید. او ابتدا به توصیف رفتارهای گذشتهاش مانند خاکساری و بوسه زدن بر پای معشوق میپردازد، اما اکنون که هیچ بهرهای از این عشق ندارد، تصمیم به قطع رابطه و رهایی از این وضعیت گرفته است. در نهایت، او اعلام میکند که دیگر تحت تأثیر معشوق نخواهد بود و از غمهای گذشته رها شده است.
رده سنی:
16+
متن حاوی مفاهیم عاطفی پیچیده مانند عشق نافرجام، ناامیدی و قطع رابطه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و زبان شعری قدیمی ممکن است برای سنین پایینتر چالشبرانگیز باشد.
شمارهٔ ۲۸۶ - ایضا له
بس کن ای سرد ناخوش احمق
چند و تا چند حیلت و فن تو
پیش ازینم طمع چو می بودی
به عتابیّ و خزّ ادکن تو
می فتادم به خاک و می دادم
بوسه بر پای تو چو دامن تو
چون مرا نیست هیچ بهره از آن
بند و غل باد جامعه بر تن تو
ببریدم طمع بیکباره
رستم از بارنامه کردن تو
برنشینم ازین سپس همه جای
چون زه پیرهن به گردن تو
هر چه می خواستم بخواهم گفت
فار غم .... در .... زن تو
چند و تا چند حیلت و فن تو
پیش ازینم طمع چو می بودی
به عتابیّ و خزّ ادکن تو
می فتادم به خاک و می دادم
بوسه بر پای تو چو دامن تو
چون مرا نیست هیچ بهره از آن
بند و غل باد جامعه بر تن تو
ببریدم طمع بیکباره
رستم از بارنامه کردن تو
برنشینم ازین سپس همه جای
چون زه پیرهن به گردن تو
هر چه می خواستم بخواهم گفت
فار غم .... در .... زن تو
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۵ - ایضا له
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۷ - .له ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.