۲۵۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹۷ - وله ایضا

ای دل و جان بیاد تو زنده
همه فانی تو حیّ پاینده

ای ز نعت صفات لم یزلت
فکر انسان سپر بیفکنده

اعتقادات اهل باطل را
دست صنعت ز بیخ برکنده

مهرت از هر دلی که سربرزد
بدهد جان چو صبح در خنده

عاشق صادق تو چون شمعست
که ز گردن زدن شود زنده

به زبان نام تو چگونه بریم؟
با چنین خاطر پراگنده

به خدایی خویش در گذران
هر خطایی که رفت بر بنده
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۶ - و له ایضاً
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۸ - وله ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.