هوش مصنوعی: این متن شعری است که به ستایش هنر و دانش می‌پردازد و از تأثیرات مثبت سخنان پاک و هنرمندانه سخن می‌گوید. همچنین، به موضوعاتی مانند بخشش، تغییر ناپذیری رای فرخنده، و ناامیدی از جفای جهان اشاره دارد. شاعر از خداوند طلب بخشش و عفو می‌کند و از خواننده می‌خواهد که به محتوای سخنان توجه کند، نه به ظاهر گوینده.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق ادبی و عرفانی است که درک آن به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات فارسی نیاز دارد. همچنین، برخی از واژگان و مفاهیم ممکن است برای کودکان دشوار باشد.

شمارهٔ ۲۹۸ - وله ایضا

پناه زمرۀ دانش شکوه اهل هنر
که هست جان معانی به لفظ تو زنده

گر آیدش ز نهیب تو سنگ در دندان
شود کواکب پروین ز هم پراگنده

فضای دهر شود همچو گریه گوهر بار
کجا سخای تو دندان نمود چون خنده

سپهر، کورا بر زیر پای دندانست
کند همیشه ازین در تراش چون رنده

ز لفظ پاک تو بی حشوتر سخن نبود
وگر چه هست به انواع نکته آگنده

چو صبح خنده زنان جان بداد گل ز طرب
خرد به لطف تو گل را چو کرد ماننده

گناه بخشا! کی میشود زوال پذیر؟
تغیّری که پذیرفت رای فرخنده

مدار عاطفت خود درغ از آن که بود
ز آستان تو بر پای نهمتش کنده

فلک به ابروی عیشش گره در آورده
جهان بدست جفایش ز بیخ برکنده

بدان سبب که ترا دید سرگران چو دوات
ز غصّه همچو قلم می رود سرافکنده

نظر بدین سخنان چو آب روشن دار
نگه مکن به سر و ریش و جامة ژنده

بدان خدای که دست دهنده داد ترا
چنان که داد رهی را زبان خواهنده

که از عتاب عنان سوی عفو فرمایی
کنون که رفت ز اندازه مالش بنده
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۷ - وله ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۹ - وله ایضاً
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.