هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد فراق و هجران معشوق است. شاعر از دوری معشوق شکایت کرده و از صبر و طاقت خود در برابر این درد می‌گوید. او از کریمی و بزرگی معشوق سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که ای کاش فرصتی بود تا بتواند غم هجران را تحمل کند. شعر با تصاویر زیبا و احساسی، عمق درد و اشتیاق شاعر را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

شمارهٔ ۳۱۷ - وله ایضا

ای کریمی که در آفاق جهان
نیست چون صیت تو عالم گردی

بحر با همّت تو بسته کفی
صبح با خاطر تو دم سردی

طرفه دردیست فراقت الحق
که دهد یاوری هر دردی

پای مردیم طمع بود ز صبر
خود کسی دید چنان نامردی

کاش چندانش درنگی بودی
که دلم شربتی از غم خوردی

غم هجران تو با من زین بار
بیش از ین پیشترم آزردی

نه بر آن گونه بیازرد مرا
که ازین پیشترم آزردی

آنچنان گرد برآوردم از من
که ز من نیز نخیزد گردی

بودی از شوق گران بار ار نی
باد خود سوی توام آوردی

از پی وصل چنان هجر چنین!
آری بی خار نباشد وردی
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مسدس مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۶ - و له ایضاً
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۸ - وله ایضا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.