هوش مصنوعی: این متن به ستایش مقام و فضیلت شخصی پرداخته و از شرایط سخت و ناخوشایند روزها سخن می‌گوید. شاعر از ترس و لرزش ناشی از سختی‌ها می‌گوید و نگران است که مبادا نشانه‌ای از نابودی دیده شود. همچنین، عذر تقصیر و خدمت نکردن به مخدوم را بیان می‌کند و تأکید می‌کند که حتی اگر جسم از خدمت محروم باشد، جان حاضر به خدمت است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق و ادبی است که درک آن برای کودکان دشوار است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و اصطلاحات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۴۴ - وله ایضا

ای مقادیر فضل و افضالت
بیش از اندازۀ بیان رهی

اندرین روزها که گشت هوا
نا خوش و سرد هم بسان رهی

بس که هر دم ز لشکر بهمن
لرزه افتد بر استخوان رهی

بیم آنست حاش من یسمع
کآورند از عدم نشان رهی

چاکران را بنزد مخدومان
عذرها هست خاصه آن رهی

گر تن از خدمت تو محرومست
لازم حضرتست جان رهی

گر چه شد بسته این زبان چو آب
از دم سرد در دهان رهی

نفس ز مهریر می خواهد
عذر تقصیر از زبان رهی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۴۳ - وله ایضا
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۴۵ - فی مدح ابن بدرالدّین باسمعیل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.