هوش مصنوعی: این متن به توصیف حالات عرفانی و روحانی شاعر می‌پردازد که در آن دل مست او از دستش رفته و به عالمی فراتر از جسم وارد می‌شود. او مانند مجنون به دنیای جنون می‌رود و فکرش به سدره (نماد عالم بالا) بازمی‌گردد. در این حالات، او با ملائک سخن می‌گوید و اسرار نهانی را درک می‌کند. متن پر از اشارات عرفانی و رمزآلود است که نیاز به تأمل دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و نیاز به بلوغ فکری دارد.

بخش ۴۱ - عروج و الهام

به اوقات دیگر دل مستِ من
عنان بستدی مطلق از دستِ من

چو از عالم تن برون رفتمی
چو مجنون به نجدِ جنون رفتمی

شدی باز فکرم سوی سدره باز
نشستی بر ایوانِ کیوانِ راز

چو از آشیان رفته باز آمدی
چو گنجینه مجموع راز آمدی

بکاوید می چشمه‌ی وجد و حال
روان گشتی از چشمه آبِ زلال

به الماس اندیشه دُر سفتمی
ز سرِّ ملایک سخن گفتمی

ز بالا فرود آمدندی سروش
که برخوان و بنیوش بی چشم و گوش

به هر حرف کاوردمی در بیان
هزارش معمّا بُدی در میان

به لوح آن گهی باز گفتی قلم
نزاری بر اوراق کردی رقم

اگر ازهر و مزهر آری به دست
شود روشنت تا برین گونه هست
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۴۰ - خلوت آباد حکیم
گوهر بعدی:بخش ۴۲ - سبب تغییر حال
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.