هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد دوری از معشوق و ناامیدی از بخت بد خود می‌نالد. او آرزوهای بسیاری در دل دارد اما به ناچار از عشق و وصال محروم است. با وجود وعده‌های معشوق، همیشه مانعی پیش می‌آید که او را ناامید می‌کند. شاعر از معشوق طلب رحمت می‌کند و از غم و اندوه خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و غم‌انگیز است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و یأس نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۵۳ - مکن از خواب بیدارم

بخواب مرگ خواهم شد مکن ای بخت بیدارم
که من دور از درش امشب زعمر خویش بیزارم

خلافست اینکه می گویند باشد آرزو در دل
مرا در دل بود بد خوی و چندین آرزو دارم

نه آخر عاشقان باری زخوبان رحمتی بینند
توهم رحمی بکن با من که درعشقت گرفتارم

به روز وعده از هرجا که آوازی ز در آید
زشادی برجهم از جا که باز آمد ز در یارم

به یاد مجلس عیش تو برگ عشرتم این بس
که افتدلخت لختی خونِ دل از چشم خونبارم

چه حالست این که هرگه وعده وصلش رسدمحیی
هماندم مانعی پیش آید از بخت نگونسارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۲ - درباغ رضوان
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۴ - حضرت بیچون
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.