هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر احساسات عمیق خود را نسبت به معشوق بیان می‌کند. او از دیدن معشوق، یادآوری خاطرات و احساساتش سخن می‌گوید و گاهی از تغییر رفتار معشوق ابراز ناراحتی می‌کند. شاعر با تصاویر زیبا و احساسی، عمق عشق خود را نشان می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به بلوغ عاطفی برای درک کامل دارند.

شمارهٔ ۵۲ - درباغ رضوان

خوش آن غوغا که من خود را به پهلوی تو میدیدم
توسوی خلق می دیدی ومن سوی تو می دیدم

نمی دانم مرا می آزمائی یا شدی بدخو
که آن حالت نمی بینم که از خوی تو می دیدم

اگر در باغ رضوان خویش را بینم چنان نبود
که شب در خواب خود را برسر کوی تو می دیدم

فدایت این زبان-جانم- بیادت هست پیش از آن
که صد دشنام می دادی چو بر روی تو می دیدم

عجب نبود اگر با عاشق خود سرگران بودی
که صید بسته با هر موی گیسوی تو میدیدم

بیادم آمد ای محیی که چون بر خاک افتادی
به هر جا سایه ای افتاده از بوی تو میدیدم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱ - مرغ آتش خواره
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳ - مکن از خواب بیدارم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.