هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از زبان عاشقی بیان می‌شود که از درد دل و شیدایی خود می‌گوید و از معشوق می‌خواهد تا به سخنانش گوش دهد. او از تسلیم، پندهای بی‌غرض، گوش دادن به ندای درون، و درماندگی عاشق سخن می‌گوید و در نهایت از معشوق می‌خواهد که به ناله‌هایش توجه کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعاره‌ها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند.

شمارهٔ ۱۰۵۸

آخر ای راحتِ جان دردِ دلِ ما بشنو
سخنی چند از این بی دلِ شیدا بشنو

سر چه می پیچی و گردن چه کشی از تسلیم
طرفه پندی دهمت بی غرض از ما بشنو

گوش بگشای ولی چشم ز نادیده ببند
هر چه ز آن جا به تو گویند از این جا بشنو

تا نگویند ندانی و چو گفتند خموش
حرف سربسته به الفاظ معمّا بشنو

یک زمانی برِ ما آی و علی رغمِ رقیب
اگرت هست حدیثی دو سه پروا بشنو

زان مفرّح که ز یاقوتِ لبت ساخته اند
دل بیمارِ مرا هست مداوا بشنو

چشم دارم که مرا دل دهی و گوش کنی
زاریِ زار مرا بهرِ خدا را بشنو

گر چه از دستِ من ای دوست فراغت داری
نکته ای هست ازین عاشقِ تنها بشنو

ناله ی مرغ که شب گیر به گوش تو رسد
همه پیغام نزاری ست نگارا بشنو
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.