هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر عشق عمیق و فداکاری شاعر به معشوق است. شاعر از زیباییهای معشوق مانند زلف و لبهایش تمجید میکند و اعلام میکند که حاضر است برای عشقش هر فداکاریای بکند، حتی اگر این عشق درد بیدرمان باشد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه عمیق و استفاده از استعارههای پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فداکاری و درد عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۱۰۶۳
هر که را مهرِ تو در دل نبود بی جان به
وان که جز عشقِ تو اش کیش بود قربان به
دلِ من در سرِ میدانِ محبّت چون گوی
در خمِ زلف چو چوگانِ تو سرگردان به
قفلِ یاقوت که بر درجِ دُر انداخته ای
سخت خوب است ولی پسته و گل خندان به
من به مرجان نکنم نسبتِ لعل تو که هست
بوسه ای زان لبِ لعلِ تو ز صد مرجان به
اگرم تیغ زنی سر نهم اندر قدمت
سرِ چاکر چو رود در قدمِ سلطان به
روی بنمای که ابرویِ تو محرابِ من است
باشدم کفرِ سرِ زلفِ تو از ایمان به
گرچه دردِ تو نزاری نپذیرد درمان
عشق دردی ست که آن را نکنی درمان به
وان که جز عشقِ تو اش کیش بود قربان به
دلِ من در سرِ میدانِ محبّت چون گوی
در خمِ زلف چو چوگانِ تو سرگردان به
قفلِ یاقوت که بر درجِ دُر انداخته ای
سخت خوب است ولی پسته و گل خندان به
من به مرجان نکنم نسبتِ لعل تو که هست
بوسه ای زان لبِ لعلِ تو ز صد مرجان به
اگرم تیغ زنی سر نهم اندر قدمت
سرِ چاکر چو رود در قدمِ سلطان به
روی بنمای که ابرویِ تو محرابِ من است
باشدم کفرِ سرِ زلفِ تو از ایمان به
گرچه دردِ تو نزاری نپذیرد درمان
عشق دردی ست که آن را نکنی درمان به
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.