هوش مصنوعی: این شعر از عشق، رنج و امید سخن می‌گوید. شاعر از زیبایی‌های طبیعت مانند چشمه و خضر (سبزی) الهام گرفته و از درد عشق و فراق می‌نالد. او از آتش آه گرم خود و شکستن زلف یار سخن می‌گوید، اما در عین حال به امید رهایی از بلا و حوادث روزگار چنگ زده است. در نهایت، شاعر از یاری بخت و نظر لطف امیدوارانه‌ای سخن می‌گوید که شاید روزی او را از این رنج‌ها برهاند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده مانند «عقد ثریا» و «آتش آه گرم» برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۰۶۸

لبت چشمه و خضر گردش نشسته
نبات است کز طرف کوثر برسته

تعالی الله آخر که دیده ست لعلی
میانش ز دردانه ها رسته رسته

از آن رسته ها گویی افتاد در شک
از آن است عقد ثریا گسسته

در او می¬رسد آتش آه گرمم
سر زلف از تاب آن شد شکسته

زمانه از او داد من باز خواهد
هنوز از کمند حوادث نجسته

زهی بخت یاری اگر هیچ روزی
شوم از بلایی چنان باز رسته

به کارم نظر کن که هم بر امیدی
نزاری به جان دل درین کاربسته
وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.