هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، با زبانی نمادین و عرفانی، به موضوعاتی مانند عشق، وحدت وجود، گذرایی عمر، و اهمیت زمان حال می‌پردازد. شاعر از شرابِ شبانه به عنوان نمادی از عشق الهی یاد می‌کند و بر ضرورت رهایی از تعلقات دنیوی و رسیدن به وحدت با معشوق تأکید دارد. همچنین، هشدار می‌دهد که زمانه به سرعت می‌گذرد و فرصت‌ها را نباید از دست داد.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر نیاز به درک و تجربه‌ی بالایی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود. همچنین، استفاده از نمادها و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۰۹۹

غلام ساقیِ خویشم که از شرابِ شبانه
ز بامداد کند چشمة حیات روانه

به جمع کردنِ اصحاب قاصدی بفرستد
چنان که عذر کسی نشنود به هیچ بهانه

حریف را که کند کاهلی سزا بدهندش
به زور موی کشانش برون برند ز خانه

اگرچه هر که به عنفش بری به حلقه ی مجلس
یقین که نیست حریفانه بل بود خرفانه

وگرنه زنده‌دل از یرتِ صبح‌گاه به تعجیل
به باغ خنب دواند الاغ ایلچیانه

غرض فزونیِ شوق و محبت است زیاده
نه لهو و هزل نه آوازِ چنگ و بانگ چغانه

چو باد می‌گذراند زمانه کشتی عمرت
وزین محیط به یک حمله می‌برد به کرانه

میان قلزم دنیا بمانده‌ای متحیر
بکوش تا به سلامت برون شوی ز میانه

دلا مکن به ملاقاتِ دوست هیچ توقع
هنوز ناشده از خویشتن به دوست یگانه

ز خویشتن به درآ تا به خانه دوست درآید
دویی نشانه ی کثرت بود مباش نشانه

مپیچ روی ز وحدت مکن تتّبع کثرت
فسونِ عشق ز خود دفع می‌کنی به فسانه

مباش الاّ فرزند نقدِ وقت عزیزا
قبول کن ز نزاری نصیحتی پدرانه

چو روزگار سر آمد چه پادشا چه گدا را
به یک نفس که برآرد زمان نداد زمانه
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۰۹۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.