هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، بیانگر احساسات شاعر نسبت به فراق معشوق است. شاعر از درد دوری و اشتیاق به دیدار می‌گوید و از رنج‌های عشق سخن می‌راند. او از سوختن در آتش عشق و داغ دل‌هایش می‌نالد و امیدوار است که روزی این فراق به پایان برسد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند درد فراق و رنج عشق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۳۸

به هر طرف که تو جولان دهی سمند آنجا
هزار فتنه ز هر سو شود بلند آنجا

شب فراق تو مهمان آن غم‌آبادم
که صبح هم نکند میل نوشخند آنجا

مرا چو سینه کنی چاک آنقدر بگذار
که ناخنی شودم گاه‌گاه بند آنجا

مرا ز صیدگه خود مران که عمری شد
چو حلقه دوخته‌ام دیده بر کمند آنجا

مرا بسوز به محفل برای دفع گزند
که داغ می‌شوم از گرمی سپند آنجا

گرفته خانه به کوی سهی‌قدان قدسی
مگر شود نظر کوتهش بلند آنجا
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.