هوش مصنوعی:
این شعر از درد و رنج عشق و هجران سخن میگوید. شاعر از سوختن دل در آتش غم، ناامیدی از بخت سیاه، و سوختن داغهای دل در میان مرهم مینالد. همچنین، اشارهای به عشق و اشتیاق سوزان و تأثیرات عمیق آن بر روح و روان دارد. بلبل و گل نیز به عنوان نمادهای عشق و شرم حضور دارند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال دشوار بوده و ممکن است برای آنها سنگین باشد. همچنین، مضامین غم و اندوه نیاز به بلوغ فکری برای درک صحیح دارد.
شمارهٔ ۱۱۵
چنان دلم شب هجران بر آتش غم سوخت
که هر نفس که کشیدم ز سینه، عالم سوخت
ز جور چرخ، دلم در میان بخت سیاه
چو جان اهل مصیبت به شام ماتم سوخت
تبسمِ که نمکپاش ریش دلها شد؟
که داغهای دلم در میان مرهم سوخت
به راه عشق تو لبتشنگان بادیه را
جگر ز العطش آب خضر و زمزم سوخت
دلم ز شعله سودای عارضی گرم است
چنان که نام دلم هرکه برد، دردم سوخت
چو کرد صبحدم اظهار عشق گل، بلبل
چنان ز شرم برافروخت گل، که شبنم سوخت
فغان که در دل قدسی ز برق حسرت دوش
متاع صبر و شکیب آنچه بود در هم سوخت
که هر نفس که کشیدم ز سینه، عالم سوخت
ز جور چرخ، دلم در میان بخت سیاه
چو جان اهل مصیبت به شام ماتم سوخت
تبسمِ که نمکپاش ریش دلها شد؟
که داغهای دلم در میان مرهم سوخت
به راه عشق تو لبتشنگان بادیه را
جگر ز العطش آب خضر و زمزم سوخت
دلم ز شعله سودای عارضی گرم است
چنان که نام دلم هرکه برد، دردم سوخت
چو کرد صبحدم اظهار عشق گل، بلبل
چنان ز شرم برافروخت گل، که شبنم سوخت
فغان که در دل قدسی ز برق حسرت دوش
متاع صبر و شکیب آنچه بود در هم سوخت
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۱۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.