هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه از حسرت دوری معشوق، توصیف زیبایی‌های او و درد فراق سخن می‌گوید. شاعر با تصاویری مانند زلف تابدار، خورشید شب‌قطع، و خط مشک‌ناب، احساسات خود را بیان می‌کند. همچنین، از مفاهیمی مانند شتاب عمر، اشک خونین، و عشق پایدار یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی پیچیده است که درک آن به بلوغ فکری و احساسی نیاز دارد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم (مانند اشک خونین یا هلاک) ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۵۱

آن رخ نه بینم ار نبردی زلف پر ز تاب
شب مقطع نگشته نه بیند کسی آفتاب

بر گوشه عذار تو مستیست خفته چشم
نزدیک صبح از پی آن می رود به خواب

دندان شانه می کشد آن چین زلف و بس
نامش خطا نبود که خواندیم مشک ناب

گفتی پس از هلاک نو دست از جفا کشم
ای عمر ناگزیر چرا می کنی شتاب

شوق رخ و لب تو ز دل خون چکاند خون
از آتش و نمک کند این گربه ها کباب

نقش درت همیشه به خون بر کشد سرشک
همچون محرران که به سرخی کشند باب

خط مای اشک بر ورق چهره کمال
گر آیدت به چشم روان خوانیش جواب
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.