هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و غزلگونه است که به توصیف احساسات عاشقانه، درد دل، و رنجهای عشق میپردازد. شاعر از چشمهای معشوق، ابروی کمانی، و دلشکستگی سخن میگوید و با استفاده از استعارههایی مانند تیر، خون دل، و شیشهی شکسته، عمق احساسات خود را بیان میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان ادبی ممکن است برای سنین پایینتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۲۵۸
هست آن چشمیم و باز آن چشم میجوئیم مست
پیش بالابش حدیث سرو می گوئیم پست نیست
هست گفتند آن دهان را هر چه می گویند نیست
گفتند آن میانرا هر چه می گویند هست
دل شکست از غصه کآن ابرو ز چشم انداختش
شیشه پر خون بود از طاقی در افتاد و شکست
خون دل در هر رگ از شادی بجست از جای خویش
چون به قصد خون من از شست تو تیری بجست
گفته بود از غمزه پیکانها نشانم در دلت
هرچه گفت آن سنگدل بک یک مرا در دل نشست
مرحبانی داشت دل مقصود ازان مقصود دل
مرحبا ای دل گرت مقصود خواهد داد دست
تیم کشته مانده بود از نیم ناز او کمال
یک دو شیوه گر نمی کرد آن دو چشم نیم مست
پیش بالابش حدیث سرو می گوئیم پست نیست
هست گفتند آن دهان را هر چه می گویند نیست
گفتند آن میانرا هر چه می گویند هست
دل شکست از غصه کآن ابرو ز چشم انداختش
شیشه پر خون بود از طاقی در افتاد و شکست
خون دل در هر رگ از شادی بجست از جای خویش
چون به قصد خون من از شست تو تیری بجست
گفته بود از غمزه پیکانها نشانم در دلت
هرچه گفت آن سنگدل بک یک مرا در دل نشست
مرحبانی داشت دل مقصود ازان مقصود دل
مرحبا ای دل گرت مقصود خواهد داد دست
تیم کشته مانده بود از نیم ناز او کمال
یک دو شیوه گر نمی کرد آن دو چشم نیم مست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.