هوش مصنوعی: این شعر از درد عشق و جدایی می‌گوید و بیانگر رنج‌های عاطفی شاعر است. او از بی‌تابی دل، حسرت، و ناکامی‌های عاشقانه سخن می‌گوید و احساس می‌کند که دنیا با او ناسازگار بوده است. در پایان، شاعر اشاره می‌کند که این غزل ممکن است مورد پسند همه نباشد، اما برای خودش ارزش ویژه‌ای دارد.
رده سنی: 16 سال به بالا مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه در این شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و ادبی آن نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

شمارهٔ ۴۸

پیش از آنی که محبت به جهان باب نبود
دل ما بود که آسوده از این باب نبود

شده پرخون اگر از نام جدایی چه کنم
تاب زین بیش دگر بر دل بی‌تاب نبود

نظر حسرت ما کرد دل خنجر آب
ورنه تقصیر ز بی‌رحمی قصاب نبود

رقص‌کردن بدم تیر می‌خواست دلم
ورنه اسباب طرب این همه نایاب نبود

سحر چشم سهمیت کرد گران خواب او را
اینقدر بخت من غمزده در خواب نبود

ما که با دست تهی پشت به دنیا کردیم
لازم این همه زینب و اسباب نبود

(صامتا) در بر من ذوق عجیبی دارد
این غزل گرچه پسندیده احباب نبود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.