۲۷۵ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۱۴

مریض عشق بتان را بر طبیب نباشد
باتفاق طبیبی به از حبیب نباشد

امید هست که بار از درم چو بخت در آبد
اگر چنانچه بد آموزی رقیب نباشد

ز ناله های حزیثم مترس و روی مپوشان
که این معامله گل را به عندلیب نباشد

تو در زمانه غریبی بلطف و بنده نوازی
گر التفات غریبان کئی غریب نباشد

نسیم باد صبا را بگاه عطرفشانی
به حلقه های سر گیسوانت طیب نباشد

مکن ملامتم ای پارسا که دلشدگان را
بر مجادله ناصح و ادیب نباشد

بخوردن غم دل غم مخور کمال که کس را
زخوان دولت خوبان جزاین نصیب نباشد
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.