۲۷۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۳۵

وصل او مانده چرا دولت دنیا طلبید
دولتی را که به از دینی و عقبی طلبد

دوستداران به جز از دوست خواهید ز دوست
که نباشد به ازو هر چه ازو میطلبید

می کنید از سر هستی هوس خاک درش
از پس خاک شدن جنت اعلى طلبید

پیش بالا و لب او خنکیهاست همه
سایه و آب که از کوثر و طوبی طلبید

نوش داروست لبش درد ندارید دریغ
چند شربت ز شفاخانه عیسی طلبید

پسر تربت مجنون چو بسوزید عبیر
شکر و عود ز خال و لب لیلى طلبید

دگر از میکده پرسید خبرهای کمال
تا کی اش بر سر سجاده تقوی طلبید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۳۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.