هوش مصنوعی: شاعر در این متن از غم و اندوه عشق سخن می‌گوید و بیان می‌کند که چگونه عشق و هجران، او را درگیر درد و اشک کرده است. او از صبر و وفاداری خود در برابر جفاهای معشوق می‌گوید و آرزوی دیدار دوباره را دارد. همچنین، شاعر اعلام می‌کند که حاضر است همه چیز را برای عشق فدا کند و از هیچ چیز جز معشوق دل نمی‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و مفاهیم ادبی کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۷۳۷

روز وشب از غم عشق تودر اندیشه درم
گرنه از صبر از هجر تو به هرلحظه درم

اشک همچون در و رخسارة چون زر دارم
غیر ازین هست و مرا نیست دگر وجه درم

گرچه در خانه دلگیر فراقم ناگاه
در حریم حرم وصل کشانید درم

مرض عشق ترا صبر دوا می سازم
نو جفا میکنی و من بوفای تو درم

تا ببینم رخ زیبای تو ناگاه ز دور
من دلخسته کوی تو از آن در گذرم

ای ملک صورت خوب تو چو شد ملک دلم
جان ز دست غم عشقت بسلامت نبرم

دست از عشق تو و پای ز کویت نکشم
اگر اندر ره عشق تو ببرند سرم

از سر هر دو جهان بگذرم از شادی آن
گر کند چشم نواز لطف دگر یک نظرم

از آنکه در خاطر من عشق گرفته ست کمال
هست در خاطر از آن درد و الم بیشترم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۳۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۳۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.