هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از زبان عاشقانه و عرفانی سخن میگوید. شاعر از ناتوانی در چشمپوشی از معشوق، درد دلکردن با بیگانگان، و انتقاد از زاهدانی که خود را برتر میدانند، میگوید. همچنین، اشارهای به رندی و آزادگی دارد و تأکید میکند که با وجود همهچیز، عشق و وفاداری باقی میماند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از ابیات نیاز به تفسیر دارند و ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشند.
شمارهٔ ۷۷۹
ما چو قطع نظر از روی نکو نتوانیم
دل به بیهوده بدگوی چرا رنجانیم
محرمی کو که به صاحب غرض از ما گوید
که دگر در حق ما هرچه تو گونی آنیم
زاهد آن به که گذارد به سر خود ما را
زآنکه ما مصلحت خود به ازو میدانیم
بیش از آن نیست که او دامن آلوده ز خلق
باز می پوشد و ما باز نمی پوشانیم
به دهانت که به از قند مکرر باشد
هر حدیثی که از آن لب به دهان می رانیم
ای دل آن به که نگونی مرض خود به طبیب
که ویته صبر بفرماید و ما نتوانیم
تا نیابد کس ازین عارض ما وجه وقوف
رنگ رخساره به خون مژه میشویائیم
ما نه آنیم که گر خاک شود قالب ما
گرد سودای تو از دامن جان افشانیم
خلق گویند که رندست و نظر باز کمال
هرچه گوینده به روی تو که صد چندانیم
دل به بیهوده بدگوی چرا رنجانیم
محرمی کو که به صاحب غرض از ما گوید
که دگر در حق ما هرچه تو گونی آنیم
زاهد آن به که گذارد به سر خود ما را
زآنکه ما مصلحت خود به ازو میدانیم
بیش از آن نیست که او دامن آلوده ز خلق
باز می پوشد و ما باز نمی پوشانیم
به دهانت که به از قند مکرر باشد
هر حدیثی که از آن لب به دهان می رانیم
ای دل آن به که نگونی مرض خود به طبیب
که ویته صبر بفرماید و ما نتوانیم
تا نیابد کس ازین عارض ما وجه وقوف
رنگ رخساره به خون مژه میشویائیم
ما نه آنیم که گر خاک شود قالب ما
گرد سودای تو از دامن جان افشانیم
خلق گویند که رندست و نظر باز کمال
هرچه گوینده به روی تو که صد چندانیم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۷۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۷۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.