هوش مصنوعی:
این متن شعری است که از احساسات عمیق و متضاد مانند عشق، بیاعتقادی، نامهربانی و رنج فراق سخن میگوید. شاعر از درد دوری و بیعدالتی شکایت دارد و به تضادهای رفتاری معشوق اشاره میکند. همچنین، به مفاهیمی مانند مرگ، غم و ناامیدی پرداخته شده است.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاطفی پیچیده و غمانگیز است که درک آن برای مخاطبان کمسنوسال دشوار بوده و ممکن است برای آنها سنگین باشد. همچنین، برخی مفاهیم مانند مرگ و فراق نیاز به بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۹۶۱
آشوب جانی شوخ جهانی
بی اعتقادی نامهربانی
از پیش خویشم تا چند رانی
زهر فراقم تا کی چشانی
من مهر ورزم آری من اینم
نو کینه ورزی آری تو آنی
گاهم نوازی گاهم گدازی
گاهی چنینی گاهی چنانی
بی جرم کشتن مردم یکی را
توان ولیکن تو میتوانی
زینسان که داری از خویش دورم
گر میرم از غم حالمه ندانی
گفتم نثارت سازم ه در اشک
گفتا چه گویم در مچکانی
با تو چه ماند خضر و مسیحا
عمری تو هرگز با کس نمانی
گر از کمال ای مونسه ملولی
رفتم ز پیشت بردم گرانی
بی اعتقادی نامهربانی
از پیش خویشم تا چند رانی
زهر فراقم تا کی چشانی
من مهر ورزم آری من اینم
نو کینه ورزی آری تو آنی
گاهم نوازی گاهم گدازی
گاهی چنینی گاهی چنانی
بی جرم کشتن مردم یکی را
توان ولیکن تو میتوانی
زینسان که داری از خویش دورم
گر میرم از غم حالمه ندانی
گفتم نثارت سازم ه در اشک
گفتا چه گویم در مچکانی
با تو چه ماند خضر و مسیحا
عمری تو هرگز با کس نمانی
گر از کمال ای مونسه ملولی
رفتم ز پیشت بردم گرانی
وزن: مستفعلن فع مستفعلن فع (متقارب مثمن اثلم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۶۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.