هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و فراق سخن میگوید و حالات روحی خود را در نبود معشوق توصیف میکند. او از بیقراری و بیخوابی در فراق مینالد و عذاب دوری را با دوزخ مقایسه میکند. همچنین، اشارهای به آرزوی دیدار و تأثیر معشوق بر زندگی خود دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مضامین عاشقانه و احساسی عمیق است که درک آن ممکن است برای سنین پایین دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند فراق و عذاب نیاز به درک بالاتری از احساسات و تجربیات زندگی دارد.
شمارهٔ ۹
چشم مستش دوش میدیدم به خواب
کرده بود از ناز آغاز عتاب
گفت کای مشتاق خوابت می برد
هل یکون النوم بعدی مستطاب
شرم بادت آن همه دعوی چه بود
چشم عاشق را بود پروای خواب
هر که در هجران بیاساید دمی
جاودان از دوست ماند در حجاب
خوابم از بهر خیالت آرزوست
من عتابت را همین دارم جواب
حال ما دور از تو میدانی که چیست
حال چشم بی نصیب از آفتاب
در فراقت آنچه بر ما می رود
اهل دوزخ را نباشد آن عذاب
آب حیوانی و ما در آتشم
وه که گر بنشانی آن آتش به آب
بی تو از خوبان نیاساید همام
تشنه کی سیراب گردد از سراب
کرده بود از ناز آغاز عتاب
گفت کای مشتاق خوابت می برد
هل یکون النوم بعدی مستطاب
شرم بادت آن همه دعوی چه بود
چشم عاشق را بود پروای خواب
هر که در هجران بیاساید دمی
جاودان از دوست ماند در حجاب
خوابم از بهر خیالت آرزوست
من عتابت را همین دارم جواب
حال ما دور از تو میدانی که چیست
حال چشم بی نصیب از آفتاب
در فراقت آنچه بر ما می رود
اهل دوزخ را نباشد آن عذاب
آب حیوانی و ما در آتشم
وه که گر بنشانی آن آتش به آب
بی تو از خوبان نیاساید همام
تشنه کی سیراب گردد از سراب
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.