هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف زیبایی معشوق و تأثیر عمیق آن بر خود می‌پردازد. او از مقایسه‌های شاعرانه مانند سرو و گل استفاده می‌کند تا زیبایی معشوق را نشان دهد و احساسات خود را بیان کند. شاعر همچنین از درد فراق و عشق نافرجام سخن می‌گوید و از تأثیر این عشق بر زندگی خود می‌نویسد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۱۶۳

در باغ چو بالایت سروی نتوان دیدن
صد سرو فدا باداه هنگام خرامیدن

ای نور الهی را از روی شما عکسی
ما آینه صانع خواهیم پرستیدن

صبح از هوس رویت رفتم به گلستان ها
باشد که کنم خود را مشغول به گل چیدن

گل ها چو مرا دیدند فریاد بر آوردند
کان گل که تو میخواهی اینجا نتوان دیدن

چون ابر همی گریم بر غنچهٔ خندان لب
تا از شکرت دیدم شیرینی خندیدن

فرهاد اگر دیدی آن چهره شیرین را
از دست شدی دستش در سنگ تراشیدن

در چشم منی نتوان خار مژه برهم زد
ترسم که گلت یا بد زحمت ز خراشیدن
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.