هوش مصنوعی: این متن عاشقانه و عرفانی از عشق و دل‌بستگی به معشوق سخن می‌گوید. شاعر جان خود را در راه عشق فدا می‌کند و معتقد است که دیدار معشوق، ایمان عشاق است. همچنین، از زیبایی و تأثیر معشوق بر طبیعت و جهان سخن می‌راند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عرفانی و عاشقانه عمیق است که درک آن به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۱۷۲

کشم نقد جان را به بازار او
که این است شرط خریدار او

به جان گر توان وصل او را خرید
پر از جان شود خاک بازار او

صبا گر برد بوی او سوی گل
شود جمله بر باد پندار او

بگیرید ای دوستان دست من
که از دست رفتم ز رفتار او

بگویم که ایمان عشاق چیست
یکی پر تو از نور دیدار او

چو زلفش کند دعوی کافری
میان را ببندم به زنار او

بهشتت اگر می کند آرزو
زمانی نظر کن به رخسار او

جهانی پر از آب حیوان کند
حدیثی ز لعل شکر بار او

همام از لبش گر نگوید سخن
نیابند نوقی ز گفتار او
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.