هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و انتظار برای دیدن معشوق سخن می‌گوید. او از تنهایی و اشتیاق خود می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که رحمتی کند و خود را نشان دهد. شاعر همچنین اشاره می‌کند که نه‌تنها او، بلکه دیگران نیز مشتاق دیدار معشوق هستند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان و اصطلاحات شعر کلاسیک ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

شمارهٔ ۲۱۶

ای گل از غنچه کی برون آیی
که شدم ز انتظار سودایی

بلبلان را نمی برد شب خواب
تا سحرگه نقاب بگشایی

با صبا گفته ای که می آیم
من و این مژده و شکیبایی

گرچه پیشم هزار تن بیشند
بی تو جان میدهم ز تنهایی

دیده در آرزوی دیدارت
وعده یی میدهد به بینایی

بر سر چشم من قدم نه تا
جویباری به گل بیارایی

تشنه در اشتیاق آب حیات
سوخت خود رحمتى نفرمایی

هر نظر محرم جمال تو نیست
دیده ها زان شدند هرجایی

از حدیثت همام را ذوقی
به زبان می رسد ز گویایی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۱۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.