هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناکامی‌ها و آرزوهای برآورده نشده خود می‌گوید و از بخت بد و تقدیر ناعادلانه شکایت می‌کند. او عشق را برتر از عقل و زهد می‌داند و خود را بنده عشق معرفی می‌کند. همچنین، از حیرت و سردرگمی خود در برابر جهان سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعاره‌های پیچیده و نگرش فلسفی به زندگی، مناسب برای مخاطبان با درک ادبی بالاتر است.

شمارهٔ ۴۱

هرگز نرسد رشحهٔ کامی به لب ما
گردون کر و لال است زبان طلب ما

ما همره بختیم و تو همسایه خورشید
ساکن نتوان کرد به کافور، تب ما

با عشق چه سازد خنکیهای تو زاهد؟
ای زلف، مزن بیهده پهلو به شب ما

ای عقل فرومایه، به اندازه قدم نه
ما بندهٔ عشقیم، نگهدار ادب ما

خورشید حزین آینه در ابر نهان کرد
از خیرگی دیدهٔ حیرت نسب ما
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.