هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از مولانا، بیانگر حال دلِ عاشق است که در تب و تاب عشق و فراق می‌سوزد. شاعر از دلِ خراب و کباب شده در آتش عشق می‌گوید و خود را پیامبر عشق می‌خواند. او از بی‌قراری دل در کون و مکان سخن می‌گوید و تشنهٔ جذبه‌های الهی است. شعر با تصاویر زیبایی مانند آیینه، شبنم، دریا و سراب، حالات روحی عاشق را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانهٔ به‌کار رفته در شعر، برای درک و ارتباط بهتر، نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده، ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۵۵

از ساده رخان در تب و تاب است دل ما
زبن آتش بی دود کباب است دل ما

جا در صدف حوصلهٔ کون و مکان نیست
آن گنج گهر را که خراب است دل ما

یک جذبه ز خورشید جهانگیر تو باید
چون شبنم گل، پا به رکاب است دل ما

ما جزوه کش عقل سیه نامه نگردیم
پیغمبر عشقیم و کتاب است دل ما

پیداست که در کان گهر نرخ خزف چیست
با داغ غمت، در چه حساب است دل ما؟

آیینه صفت، گرچه بود، صبح تجلی
چون درنگری، پردهٔ خواب است دل ما

ما بی خبران بادیه پیمای خیالیم
دریا کش یک دشت سراب است دل ما

بگشا به شکر خندهٔ رنگین، لب میگون
کز لعل تو در آتش و آب است دل ما

یوسف صفتان چاره ز آیینه ندارند
بستان که به بازار تو باب است دل ما

زین شعله صفیران که قفس زادهٔ عشقند
از آه حزین تو، کباب است دل ما
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.