۱۲۳ بار خوانده شده

شمارهٔ ۵۷

زد حلقه عشق، بر در دولتسرای ما
نقش مراد شد، شکن بوریای ما

از غمزهٔ تو رفت ز خونم فسردگی
جوش نشاط زد، می مرد آزمای ما

سیل عنان گسسته به دنبال می تپد
در وادیی که شوق بود، رهنمای ما

چون موج پی گسسته زند موجِ اضطراب
خاک از تپیدن دل بی دست و پای ما

خوابت شد از فسانهٔ زاهد گران، حزین
بشنو نوایی از دل درد آشنای ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.