هوش مصنوعی: شاعر در این متن از درد فراق و عشق نافرجام می‌گوید. او از بی‌خوابی، دل‌سوختگی و ناتوانی جسمی خود سخن می‌گوید و به یاد معشوق غافل می‌سوزد. شاعر حتی از پایمال شدن توسط معشوق نیز احساس افتخار می‌کند و در نهایت، از بی‌اعتنایی معشوق به حال نابسامانش شکایت دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و ممکن است با تجربیات عاطفی آنها همخوانی نداشته باشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۵۹

کشم آهی ز دل کامشب برد از دیده خوابش را
گذارد نعل بر آتش، سمند پرشتابش را

دلی در دست بی پروا نگار غافلی دارم
که در آتش ز خاطر می برد مستی، کبابش را

گران جان تر ز شبنم نیست، جسم ناتوان من
اگر می بود با من روی گرمی آفتابش را

به خاک راهش از نقش قدم افتاده تر بودم
چنان برداشت از خاکم که بوسیدم رکابش را

حزین جان داد و نشنید آیتی از لعل خاموشت
نپرسیدی چرا دیر آشنا، حال خرابش را؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.