۱۴۰ بار خوانده شده

شمارهٔ ۹۸

تراوشهای موج خون، کند غمخواری ما را
که شوید مرهم از رخساره، زخم کاری ما را

محبت گر نبودی، زندگانی مشکل افتادی
غم عشق تو آسان می کند دشواری ما را

به این عشرت دهان زخم دل خندان نمی بودی
اگر غیرت نمی بستی لب زنهاری ما را

طمع رسم عیادت کی کند دل؟ کز پس مردن
مگر آن بی مروت بشنود، بیماری ما را

ز کف بربوده ایمان حزین را زلف او، زاهد
مگو از سجده دیگر، کافر زنّاری ما را
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.