هوش مصنوعی:
این شعر از حزین لاهیجی بیانگر ناامیدی و رنج شاعر از بیمهری دنیا و روزگار است. او از دیده نشدن توسط دیگران، سوختن دل از غم و بیاعتنایی به رنجهایش مینالد. همچنین، شاعر از بیوفایی روزگار و پریشانی زندگی خود سخن میگوید و در نهایت، خود را آزادهای میداند که از تمام جهان گذر کرده و دیگر از خارهای راه نمیهراسد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و اندوهبار موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، فضای غمگین و ناامیدانهٔ شعر ممکن است برای کودکان و نوجوانان مناسب نباشد.
شمارهٔ ۱۰۰
افتاده دو عالم ز نظر، دیدهٔ ما را
نادیده مبین چشم جهان دیدهٔ ما را
با سینهٔ اخگر چه کند، سوز شراری؟
از داغ چه پروا دل تفسیدهٔ ما را؟
چند ای فلک دون، ز در صلح درآیی؟
بگذار به ما، خاطر رنجیدهٔ ما را
شیرازه ز بی مهری ایّام بریدند
چون برگ خزان، دفتر پاشیدهٔ ما را
آزاده حزین از سر کونین گذشتیم
از خار چه غم، دامن برچیده ما را؟
نادیده مبین چشم جهان دیدهٔ ما را
با سینهٔ اخگر چه کند، سوز شراری؟
از داغ چه پروا دل تفسیدهٔ ما را؟
چند ای فلک دون، ز در صلح درآیی؟
بگذار به ما، خاطر رنجیدهٔ ما را
شیرازه ز بی مهری ایّام بریدند
چون برگ خزان، دفتر پاشیدهٔ ما را
آزاده حزین از سر کونین گذشتیم
از خار چه غم، دامن برچیده ما را؟
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۹۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.