۲۱۶ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۵

در فتح باب میکده باشد گشاد ما
صرف سبو شود، همه خاک مراد ما

دل روشناس مصحف حسن بتان نبود
شد روشن از غبار خط او سواد ما

پنداشتم که مهر تو با جان سرشته است
جان از میانه رفت و نرفتی ز یاد ما

از مبدا فراق تو در عین برزخیم
باز آمدن به کوی تو باشد معاد ما

افراسیاب غم چو هجوم آورد حزین
جمشید، جام باده و خم کیقباد ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.