۱۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۲۶

نخواهد برد از ما صرفهای خصم عنید ما
جبین از خون قاتل سرخ می سازد شهید ما

به گوش نغمه سنجان چمن بیگانه می آید
برون از پرده دل چون فتد گفت و شنید ما

ثمر در عالم انصاف ازین بهتر نمی باشد
تن آزادگان می پرورد در سایه، بید ما

مغانی باده ریزد، خانقاهی می به دور آرد
اگر پیر خرابات مغان گردد مرید ما

سیه روزی ما را اعتباری نیست چندانی
به بازی جامه را در نیل زد، بخت سفید ما

بیاگر مرد ساز و سوز عشقی نالهای بشنو
که آتش می زند در خشک و تر، طرز نشید ما

گشاد کار خود را دیده ام در عشق و رسوایی
حزین ، از سینهٔ چاک است درگاه امید ما
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.