هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و پراحساس، بیانگر درد و رنج عشق، بی‌تابی و دل‌شکستگی است. شاعر از عشق خود می‌گوید که چگونه سرمایهٔ عزت و قبول او شده، اما در عین حال از ترس ضایع شدن در این عشق می‌ترسد. تصاویر زیبایی مانند جیب جان، زلف پریشان، موج و ساحل به کار رفته‌اند که بر عمق احساسات شاعر تأکید دارند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند دل‌شکستگی و ترس از ضایع شدن نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۳۴

فکندم چاکها در جیب جان بی تابی خود را
کشیدم شانه ای زلف پریشان خوابی خود را

ز کشتن نیست باکم، لیک می ترسم که تیغ تو
کند ضایع ز خون گرم من، سیرابی خود را

غم عشق تو شد سرمایهٔ عزّ و قبول من
به این اکسیر زر کردم، دل سیمابی خود را

خورد از دست ساحل، سیلی تأدیب رخسارش
به مژگانم فروشد موج اگر شادابی خود را

حزین ، در سایهٔ گلشن به کف جام جمت باید
شکوفه کج نهد چون افسر دارابی خود را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.