هوش مصنوعی:
این شعر از حزین لاهیجی بیانگر درد و رنج عاشقانه و انتقاد از بیعدالتیهای جهان است. شاعر از بیوفایی دنیا، عشق نافرجام، و غمهای وجودی سخن میگوید و با اشاراتی به نمادهایی مانند مجنون و شمع، احساسات خود را به تصویر میکشد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق، دردهای وجودی و انتقادهای اجتماعی است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال دشوار بوده و مناسب مخاطبان با درک ادبی و عاطفی بالاتر است.
شمارهٔ ۱۳۶
نمی گوید کسی امروز چرخ بی مروت را
که تا کی می خوری چون آب، خون اهل غیرت را
صف برگشته مژگانی که من سرگشتهٔ اویم
چو مجنون برده از چشم غزالان خواب راحت را
بود هرگوشه برپا محشر داغ نمک سودی
ببین در سینه من شور صحرای قیامت را
فلک را فارغ از تدبیر کار رزق خود کردم
گزیدم شمع سان از بس که انگشت ندامت را
به عادت اینکه در هر لمحه مژگان می زنی برهم
کف افسوس باشد چشم خواب آلود غفلت را
حزین گر می کنی، پیش از رقیبان جان نثارش را
مکن چون غافلان از کف رها دامان فرصت را
که تا کی می خوری چون آب، خون اهل غیرت را
صف برگشته مژگانی که من سرگشتهٔ اویم
چو مجنون برده از چشم غزالان خواب راحت را
بود هرگوشه برپا محشر داغ نمک سودی
ببین در سینه من شور صحرای قیامت را
فلک را فارغ از تدبیر کار رزق خود کردم
گزیدم شمع سان از بس که انگشت ندامت را
به عادت اینکه در هر لمحه مژگان می زنی برهم
کف افسوس باشد چشم خواب آلود غفلت را
حزین گر می کنی، پیش از رقیبان جان نثارش را
مکن چون غافلان از کف رها دامان فرصت را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۳۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.