هوش مصنوعی: این متن شعری است که از احساسات عمیق و متناقض شاعر سخن می‌گوید. او از درد و غم (گل داغ، خاک سوخته، آتش غم) و همچنین از قدرت و خلاقیت (ذوالفقار اندیشه، زلال چشمه حیوان) صحبت می‌کند. شاعر بین ناامیدی و امید، بین جنون و خرد، و بین سکون و حرکت در نوسان است. زبان شعر استعاری و پر از تصاویر پیچیده است.
رده سنی: 16+ متن از نظر زبانی پیچیده و استعاری است و درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد. همچنین مضامینی مانند غم، جنون و تناقض‌های وجودی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۱۷۰

هزار رنگ گل داغ در کنار من است
جنون کجاست که جوش سیه بهار من است؟

ز خاک سوختهٔ خویش، دامن افشانی
کمینه سرکشی سرو پایدار من است

ز رشحهٔ قلمم زنده می شود دل و جان
زلال چشمه حیوان به جویبار من است

به خصم، عرصهٔ دعوی نمی دهد سخنم
که خامه در کف اندیشه، ذوالفقار من است

ز جا نخاسته بیجا، غبار هستی من
به جلوه در دل این گرد، شهسوار من است

ز خال کنج لبی رفته صبر و آرامم
سپند آتش غم جان بی قرار من است

حزین اگر به درازی کشد سخن چه کنم؟
سیاه مستی کلک سخن گزار من است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۶۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۷۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.