۱۰۸ بار خوانده شده

شمارهٔ ۱۸۰

تلقین حجت از لب جانانم آرزوست
من کافر محبتم، ایمانم آرزوست

کمتر نیم ز شبنم حیران درین چمن
یک چشم، دیدن رخ جانانم آرزوست

چون بهله خاطر از کف بی حاصلم گرفت
دستی حریف چاک گریبانم آرزوست

ای ابر فیض بر من آتش جگر ببار
بیش ازگیاه سوخته، بارانم آرزوست

دل را ز مهر تازه جوانان بریده ام
با پیر دیر، بستن پیمانم آرزوست

ناید سرم به سدره و طوبی فرو، حزین
ظلّ لوای شاه خراسانم آرزوست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.