هوش مصنوعی: شاعر در این متن عاشقانه از آرزوهای خود سخن می‌گوید، از جمله عشق به جانان، ایمان آوردن به عنوان یک کافر محبت، تمایل به دیدار یار، و آرزوی باران رحمت برای دل سوخته. همچنین، او از قطع رابطه با جوانان و پیمان بستن با پیر دیر سخن می‌گوید و در نهایت، اظهار می‌کند که آرزویش سایه‌ای زیر پرچم شاه خراسان است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات مانند «کافر محبت» و «پیمان بستن با پیر دیر» ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

شمارهٔ ۱۸۰

تلقین حجت از لب جانانم آرزوست
من کافر محبتم، ایمانم آرزوست

کمتر نیم ز شبنم حیران درین چمن
یک چشم، دیدن رخ جانانم آرزوست

چون بهله خاطر از کف بی حاصلم گرفت
دستی حریف چاک گریبانم آرزوست

ای ابر فیض بر من آتش جگر ببار
بیش ازگیاه سوخته، بارانم آرزوست

دل را ز مهر تازه جوانان بریده ام
با پیر دیر، بستن پیمانم آرزوست

ناید سرم به سدره و طوبی فرو، حزین
ظلّ لوای شاه خراسانم آرزوست
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۷۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۸۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.