هوش مصنوعی: این شعر از عشق و رنج سخن می‌گوید. شاعر از سوختن در آتش عشق و جدایی می‌نالد، از تنهایی و غم‌هایش می‌گوید و از ایمانی که در کام عشق سوخته است. تصاویر شعری مانند شمع سوخته، گلشن بی‌گل، و خار بیابان، همگی بر عمق درد و رنج او تأکید دارند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌ها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند تا به‌طور کامل درک شوند.

شمارهٔ ۱۹۵

آمد آن شمع شبی بر سر و، سامانم سوخت
جستم از جای چنان گرم، که دامانم سوخت

غنچهای غارت ایام به گلشن نگذاشت
غم تنهایی مرغان گلستانم سوخت

مدتی شد که ز دشت آبله پایی نگذشت
جگر از تشنگی خار بیابانم سوخت

من که در صومعه سرحلقهٔ دین دارانم
نگه کافر آن مغبچه ایمانم سوخت

نفس سوخته، در سینه نگهدار حزین
این چه افسانهٔ گرم است که مژگانم سوخت
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.