هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر از رنج‌ها و حسرت‌های بی‌پاسخ است. او از بی‌توجهی دیگران به دردهایش می‌نالد و اشاره می‌کند که اشک‌ها و آه‌هایش نیز تغییری در وضعیت ایجاد نکرده‌اند. شاعر احساس تنهایی و فراموش‌شدگی می‌کند و از این که کسی صدای او را نمی‌شنود، شکایت دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاطفی و غمگین است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. درک کامل این شعر نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی دارد.

شمارهٔ ۲۲۴

صد جان به حسرت سوختی، آهی ز جایی برنخاست
از دل شکستن های ما، هرگز صدایی برنخاست

نخلت کز اشک و آه من، نشو و نما آموخته
مانند این شمشادبن، ز آب و هوایی برنخاست

در گلشنت باد صبا،کی می کند یادی ز ما؟
دیری ست کز راه وفا، آواز پایی بر نخاست

از آمد و رفت نفس، آگه نمی گردد کسی
زین کاروان بی خبر، بانک درایی برنخاست

تمکینم از حرف سبک، لنگر نمی بازد حزین
کوهم ولی ز آواز کس، از من صدایی برنخاست
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.