۱۴۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۲۶

گل خزان زده ام، زندگی ملال من است
شکسته رنگی من ترجمان حال من است

اگر به کعبه وگر دیر می گذارم گوش
حدیث حسن تو و عشق بی زوال من است

بود که در رمضان هر دمی دو عید کنم
خیال گوشه ی ابروی او هلال من است

به چشم دام تو ای عشق، ناتوان مرغم
اگر چه بیضه ی گردون به زبر بال من است

حزین ، نمی رود از مجلسم سخن بیرون
که روی صحبت من با زبان لال من است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.