۱۷۳ بار خوانده شده
دل در هوس نرگس مستانه اسیر است
مرغ حرم امروز به بتخانه اسیر است
چون آبله ام بود دلی در کف و اکنون
در دست تو بد مست چو پیمانه اسیر است
مرغی نفتد بی طمع دانه به دامی
عنقای دل ماست که بی دانه اسیر است
فریاد که این مرغ دل بال شکسته
در دام سر زلف تو چون شانه اسیر است
شوریده دلم بازگرفتار جنون شد
زنجیر بیارید که دیوانه اسیر است
مرگش مگر آزاد کند ورنه حزین را
خاطر به غم فرقت جانانه اسیر است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
مرغ حرم امروز به بتخانه اسیر است
چون آبله ام بود دلی در کف و اکنون
در دست تو بد مست چو پیمانه اسیر است
مرغی نفتد بی طمع دانه به دامی
عنقای دل ماست که بی دانه اسیر است
فریاد که این مرغ دل بال شکسته
در دام سر زلف تو چون شانه اسیر است
شوریده دلم بازگرفتار جنون شد
زنجیر بیارید که دیوانه اسیر است
مرگش مگر آزاد کند ورنه حزین را
خاطر به غم فرقت جانانه اسیر است
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.