هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی به زیبایی‌های معشوق و بی‌نیازی از هر چیزی جز او اشاره دارد. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند رنگ لعلی، نرگس، و لعل، معشوق را به عنوان گلشن و سرچشمه‌ی زیبایی‌ها توصیف می‌کند و بیان می‌کند که با وجود او، نیازی به صهبا، ساغر، مینا، باده‌ی حمرا، یا حتی معجزه‌ی مسیحا نیست. همچنین، شعر به مفاهیمی مانند عشق بی‌قید و شرط، بخشش، و رهایی از تعلقات دنیوی می‌پردازد.
رده سنی: 16+ این شعر حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم انتزاعی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی ادبی دارد.

شمارهٔ ۲۷۹

با رنگ لعلی تو، به صهبا چه احتیاج؟
با نرگست، به ساغر و مینا چه احتیاج؟

قامت نهال و چهره گل و طره یاسمین
گلشن تویی، تو را به تماشا چه احتیاج؟

خون هزار دل ز لبت موج می زند
لعل تو را به بادهٔ حمرا چه احتیاج؟

از جان گذشتگان به جهان ناز می کنند
عشاق خسته را به مسیحا چه احتیاج؟

لعلت مرا به بوسه تواند غنی کند
بذل کریم را به تمنا چه احتیاج؟

سرمایه ی دوکون به هرگوشه باخته ست
با خواجه، رند بی سر و پا را چه احتیاج؟

بیرون منه ز دایره ی خود قدم حزین
داری دل گشاده، به صحرا چه احتیاج؟
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.