هوش مصنوعی:
این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که با استفاده از تصاویر طبیعت مانند صبح، مرغان، گلستان و شب، به بیان احساسات عاشقانه و عرفانی میپردازد. شاعر از مفاهیمی مانند قیامت، بیداری دل، دیدار معشوق و رنج هجران سخن میگوید و با زبانی نمادین، حالات روحانی و عاشقانه را توصیف میکند.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، استفاده از نمادها و استعارههای پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
شمارهٔ ۲۸۳
صور قیامت دمید، نالهء مرغان صبح
پردهٔ دل ها درید، چاک گریبان صبح
عاشق بیدار یافت دولت دیدار را
دیدهٔ بیدار برد، فیض گلستان صبح
چون دم عیسی دهد، مرده دلان را حیات
مطلع صبح آیتی ست، آمده در شأن صبح
ظلمت شبها بلاست، عاشق مهجور را
زنگ ز دلها برد، چهرهٔ تابان صبح
درد جدایی بلاست، گر همه یک ساعت است
شمع شبستان گداخت از تف هجران صبح
زیب جبین ساخته، طرّهٔ شب رنگ را
ریخته آن مه لقا، مشک به دامان صبح
با دل چاک حزین ، صبح چها می کند؟!
شور قیامت بود چاشنی خوان صبح
پردهٔ دل ها درید، چاک گریبان صبح
عاشق بیدار یافت دولت دیدار را
دیدهٔ بیدار برد، فیض گلستان صبح
چون دم عیسی دهد، مرده دلان را حیات
مطلع صبح آیتی ست، آمده در شأن صبح
ظلمت شبها بلاست، عاشق مهجور را
زنگ ز دلها برد، چهرهٔ تابان صبح
درد جدایی بلاست، گر همه یک ساعت است
شمع شبستان گداخت از تف هجران صبح
زیب جبین ساخته، طرّهٔ شب رنگ را
ریخته آن مه لقا، مشک به دامان صبح
با دل چاک حزین ، صبح چها می کند؟!
شور قیامت بود چاشنی خوان صبح
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.