هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر در مواجهه با جدایی و درد عشق است. او از اشک، طوفان احساسات، و ناامیدی سخن می‌گوید و از فلک و روزگار شکایت دارد. در عین حال، اشاره‌ای به مستی و بی‌خودی نیز دارد که نشان‌دهندهٔ حالات روحی آشفته‌اش است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاطفی عمیق، درد و رنج عشق، و مفاهیم انتزاعی مانند فلک و تقدیر است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی اشارات به مستی و بی‌خودی وجود دارد که مناسب سنین بالاتر است.

شمارهٔ ۲۹۰

دمی که حرف وداعت به گوش می آید
دلم به رنگ جرس در خروش می آید

نگاه مستِ که دارد سر خرابی ما
که اشک از مژه، طوفان به دوش می آید

زتاب می مگر آن چهره ارغوانی شد؟
که خون مشرب طاقت به جوش می آید

عبث، چه زخمه فلک می زند به تار تنم؟
مرا که از سر هر مو خروش می آید

دلم چو ساغر سیماب می تپد یا رب
کدام رند ز مستی به هوش می آید؟

نسیم مصر وصال آنقدرگلوسوز است
که بوی پیرهنش، شعله پوش می آید

دو روز با فلک سنگدل بساز حزین
که عاقبت به در می فروش می آید
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۸۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.