۱۵۲ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۹۲

طرب ای دل که یار می آید
گل عشرت به بار می آید

چو گل آشفته کن گریبان را
که نسیم بهار می آید

هیچ دانسته ای که بیکاری
چقدرها به کار می آید؟

هر کجا ذلّتی ست در عالم
بر سر اعتبار می آید

عشق، معراج سربلندی هاست
سر عاشق به دار می آید

گل عزت بود، عزیزش دار
به نظر هر چه خوار می آید

وصل جانانت آرزوست حزین
برو از خود که یار می آید
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.