هوش مصنوعی: این متن شعری است که از آمدن یار و فصل بهار به عنوان نماد شادی و نشاط سخن می‌گوید. همچنین به موضوعاتی مانند عشق، عزت نفس، و ارزش بیکاری در رسیدن به اهداف اشاره دارد. شاعر از ذلت و پستی در عالم انتقاد کرده و عشق را راهی برای سربلندی می‌داند. در نهایت، آرزوی وصال معشوق را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند 'سر عاشق به دار می‌آید' ممکن است نیاز به بلوغ فکری برای تفسیر داشته باشد.

شمارهٔ ۲۹۲

طرب ای دل که یار می آید
گل عشرت به بار می آید

چو گل آشفته کن گریبان را
که نسیم بهار می آید

هیچ دانسته ای که بیکاری
چقدرها به کار می آید؟

هر کجا ذلّتی ست در عالم
بر سر اعتبار می آید

عشق، معراج سربلندی هاست
سر عاشق به دار می آید

گل عزت بود، عزیزش دار
به نظر هر چه خوار می آید

وصل جانانت آرزوست حزین
برو از خود که یار می آید
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.